ای پدر! ای حماسه جوشان!
اسوه غیرت و فداکاری!
دوست دارم دوباره بنویسم
از تو، از روزهای بیداری
روزهایی که نام مردان را
از گلوی تفنگ میخواندند
مادران هم برای لالایی
مثنویهای جنگ میخواندند
شوق پرواز در تو جاری بود
شور میدان، شبی اسیرت کرد
پدرم! ای جوانترین آیه!
غم ماندن چقدر پیرت کرد
تو نبودی کنارمان امّا
خاطراتت چقدر جاری بود
سهم ما از تو قاب عکسی سرخ
سهم ما از تو بی قراری بود
جسم پاکت اسیر بود امّا
جامه سرخی از پریدن داشت
تار و پود تو آسمانی بود
"ربّنا"یت چقدر دیدن داشت
نفْس خود را اسیر میکردی
میسرودی شُکوه دیگر را
سجدههای تو فاش میکردند
اشتیاق جهاد اکبر را
خاک دشمن همیشه شاهد بود
روحت آزاده بود؛ آزاده
حرفهای امام یادت بود
جانت آماده بود، آماده
گاه در بند عشق بودن نیز
اوج آزادی است، آزادی
اوج آزادگی ست آن درسی
که به زندانِ زندگی دادی
سالهای اسارتت بی شک
با تب انتظار طی میشد
فصل سنگین برگ ریزان هم
به امید بهار طی میشد
حال در هر سپیده میبینیم
روی ماه تو ماهتر شده است
پای شیطان شکسته، باور کن
دشمنت رو سیاه تر شده است
زخمهایت روایتی سرخند
میستاییم زخم جاری را
روی پیشانی تو میخوانیم
ادبیّــــات پـایــداری را
💐💐💐
۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان عزیز به میهن نازنینمون مبارک🥰
کلوچه زعفرانی با دستور تاراجان
https://sarashpazpapion.com/picture/cb72ca5adf2ca27ec663dabbdb115c61
#آزادگان#۲۶مرداد#کلوچه#کلوچه_زعفرانی#شمعدونی#چای#شمعدانی
...